مهرساممهرسام، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

عشق من و بابایی

یک روز ما و پسرمون

1392/12/15 8:58
نویسنده : دریا
484 بازدید
اشتراک گذاری

مهرسام جونم الهی دورت بگردم مامان جون که عاشقانه دوست داریم خیلی زیاد اصلا حس میکنم بدون تو نفس نمی تونم بکشم

خدا جونم هزاران بار شکرت

خدا جونم خودت دادی خودتم حافظش باش

قبل از اینکه بخوام چیزی برات بنویسم خبر میدم که دختر عموت نیلا 10 اسفند با فاصله 52 روز از شما بدنیا اومد نیلا ساعت 9 صبح بدنیا اومد و خیلی تپل مپله ماشالله حالا یه هم بازی داری که خیلی هم نازه

روز 12 اسفند ماه آماده شدیم که بریم ببینمش اما مگه شما گذاشتی بس که گریه کردی ما هم نرفتنی شدیم و زنگ زدیم گفتیم نمیایم فرداش دوباره آماده ات کردیم بعدش با بابایی یه چرخ با ماشین دادیم تا خوابیدی بعد رفتیم

 اینجا تو ماشینه که شما خوابت برده

 آپلود عکس , آپلود رایگان

 

 نیلا خیلی نازه تپل و مپل و خدا رو شکر خیلی آروم اصلا گریه نمیکنه فقط پا میشد شیر می خورد و میخوابید 

 اینم عکس نیلا خانوم

آپلود عکس , آپلود رایگان


 نیم ساعت از رفتنمون  نگذشته بود که بیدار شدی و غوغا به پا کردی حدودا4 ساعت گریه میکردی منم مجبور شدم به بابا حمید و مامان جون زنگ بزنم که بیان دنبالمون خیلی گریه کردی منم ترسیده بودم و باهات گریه میکردم بیچاره مامانم و بابا حمید تو رو آروم میکردن الهی فربونت برم آخه چرا اینجوری هستی من که خیلی نگرانتم دیشب آدرس کلی دکتر رو برات پیدا کردیم شنبه قراره ببرمت دوباره دکتر خدا جونم خودت کمکم کن که هیچی نباشه و نگرانی هام هم بی مورد باشه خلاصه بعد از یه تلاش چند ساعته شما خوابیدی و منم آرامش گرفتم

وقتی خوابیدی به خدا مثله فرشته ها میشی دوس دارم ساعت ها بشینم و نگات کنم شدیدا بهت وابسته شدم نفسم به نفست بستس میمیرم بدون تو عزیز دلممممم

آپلود عکس , آپلود رایگان

 

آپلود عکس , آپلود رایگان

 

 

اینجا تازه از خواب بیدار شدی و برا مامان خندیدی الهی قربون اون خنده هات برم من

آپلود عکس , آپلود رایگان

 


ان شالله شنبه میریم شیراز پیش دکتر و مطمئن میشیم که گریه هات مورد خاصی نداره برات کلی نذر کردم که ان شالله آروم دار بشی و نذرامو ادا کنم مطمئنم که خدا بازم دستمو میگیره از همه دوستانم هم التماس دعا دارم ازتون می خوام برا مهرسام من دعا کنین و براش یه سوره حمد بخونین تا ان شالله به امید خدا آروم بشه و اینقدر زیاد گریه و بی تابی نکنه الهی آمین

حالا چند تا عکس در 56 روزگی مهرسامم

اینجا بغل بابا حمیدی خیلی شبیه بابا حمید هستی انگار بابا جونو کوچولو کرده باشن

آپلود عکس , آپلود رایگان

 

 

آپلود عکس , آپلود رایگان

آپلود عکس , آپلود رایگان

آپلود عکس , آپلود رایگان

اینجا هم بغل مامان جون هستی مامان جون اندازه دنیا دوست داره با وجود اینکه رفته خونه اما هر روز بهت سر میزنه 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان نغمه
16 اسفند 92 17:13
عزیزم نگران نباش چیزی نیست... ولی به نظرم لباس زیاد تنش می کنی توی خونه، کلاه نذار، بعضی بچه ها نسبت به گرما هم واکنششون گریه شدیده... هیراد اصلا نمی تونه گرمارو تحمل کنه
madarkhanomi
18 اسفند 92 19:38
عزیزکم حالا خدارو شکر توی ماشین آروم میگیره.من دخترم به محض نشستن توی ماشین گریه میکنه!
مامان سونیا
20 اسفند 92 0:15
ای جونم بزرگ شدی پسری مامانی شاید نفغ داره غذای باد دار نمیخوری ان شالله خوب بشه
شیما
20 اسفند 92 12:08
دریا جون خدا حفظش کنه نی نی نازت رو ماشالا هزار ماشالا خیلی نازه عروسکه واقعا
سهيلا مامان وانيا
20 اسفند 92 23:43
عزيزم ايشالله که چيزيش نيست.جونم پسر ماشالله روز به روز خوشگلتر ميشه.
مامان جوجو
22 اسفند 92 12:18
سبلام گلم . قدم نو رسیده ات مبارک باشه . ماشاا.. هزار ماشاا.. خیلی ماهه . خدا براتون نگهش داره . چقدر ناز میخنه خاله بخورتت جوجو
شیما
26 اسفند 92 18:51
دریا جون سال نو تون پیشاپیش مبارک باشه ایشالا سال جدید سالی پر از خیر و برکت و سلامتی و شادی و آرامش براتون باشه
آرشیدا جون
27 اسفند 92 14:09
ماشالله عزیزممممممممممممممممممممممممممممممم چه بزرگ شده کوچولوی ما............... ایشالله زود گریه هاتم خوب میشه داداشیییییییییییییی